Monday, June 7, 2010

جکهای قزوینی

1- از یک قزوینی میپرسند آیا مرد هم میتواند آبستن بشه ؟ گفت هنوز نمیدونیم فعلا ما در قزوین داریم روی این موضوع آزمایش میکنیم .
-----------------
2- یه نفر تو قزوین پولش می افته رو زمین خوب این طرفو اون طرفو نگاه میکنه مطمئن که میشه کسی اون دورو ورا نیست یواشکی دولا میشه پولشو ورداره یه نفر انگشتش میکنه اطرافشو نگاه میکنه می بینه رو تابلوی بالا سرش نوشتن کوچه شهید...
----------------
3- جوانان قزوین در سفر استانی رئیس جمهور فریاد کشیدند: دلاور هسته ای دمر بخواب خسته ای
----------------
4- قزوينيه ميره جبهه بعد مدتي ميبينن امار شهيدا زياد شده ........... ميرن تحقيق مکنن ميبينن وقتي خمپاره مي ياد هيچکي رو زمين نمي خوابه
---------------
5- عزارییل میاد جونه قزوینی رو بگیره قزوینیه میگه نامه اعمالم زیر فرشه جرات داری ورش دار
--------------
6- قزوینی ها اعتراض میکنن میگن این چه الفباییه که به ن میگن نون اما به ک میگن کاف...
--------------
7- راننده اتوبوس 10 کیلومتر مونده به قزوین نگه میداره میگه همه برن یه کپی از کونشون بگیرن مسافرا میگن چرا؟میگه اخه اونجا اصلشو پاره میکنند
--------------
8- به قزوینیه میگن بهترین خاطرت چیه ؟ میگه : یه کوچه و یه بچه . ازش میپرسن بدترین خاطرت چی بوده ؟ میگه : یه کوچه و من بچه
-------------

No comments: